روزهای سخت دفاع مقدس فراموش شدنی نیست . روزهایی که بیش از 25 سال از آن می گذرد . عده ای از کسانی که آن روزها را رقم زدند تازه در حال بازگشت به آغوش وطنند . سالها زیر خاک سوزان جنوب و شاید آنسوی مرزهای خاک وطن . زیر گامهای دشمن آرمیدند ولی تاب دوری از هم وطن ، طاقت آنها را گرفت و خود نمایی کردند . شهدای گمنام وطن گروه گروه باز می گردند. شاید مانده بودند که حالا باز گردند تا عطر وجودشان دلهای دوستانشان را جلایی بدهد . شاید مانده بودند تا امروزی بیایند که فشار غم و اندوه سینه دوستانشان را می شکافد . آنها می دانستند که روزی خواهد رسید که کسانی بگویند دیگر دفاع مقدس فراموش می شود .دیگر نسل آنروز در حال انقراض است و امروز روز ماست و باید حرفهای جدید زد . آنها ماندند تا حالا بیایند که شاید تکه استخوانهایشان هم در دفاع از این انقلاب و نظام خروشی به پا کند .
وهنوز هستند دخترانی جوان و پسرانی با غیرت که دست دراز کنند تا با لمس تابوت آن گلدسته های دفاع مقدس جرعه ای عشق بنوشند . هستند مردان و زنانی که به دنبال گرده خاکهای جنازه خاک شده ی آنها به راه افتند و صدابزنندآیا تو پسر من هستی ؟ آیا تو جواد منی ؟ آیا تو حسین من هستی ؟ کجا بودی عزیز دلم ؟ چرا حالا آمدی که نقش صورت نداری ای گل پرپرم ؟ و آفرین براین ملت بیدار و با بصیرت که هرگز یاد مردان با غیرت دفاع مقدس را از یاد نبرده اند و آغوششان باز باز است ....
خاکریز
نوشته شده توسط : محمد - تاریخ : چهارشنبه 92/11/9 ساعت 6:32 ع
مطلب بعدی :
پدیده ای که پدیده شد